سلام سید
منم عمار همون بچه هیئتی
ندای تو را شنیدم مولا چه بگویم، قلبم را سوزاندی
از چه رو این گونه خود را غریب دیدی که ناله سر دادی
نکند در پی تکرار تاریخ می رویم
نکند چاهی دارید که در آن زمزمه می کنید
آقا جان، سیدنا
از چه رو جان خود را در جمعه ای ناقابل دانستی و آتش بر جگرم زدی
جان تو ناقابل نیست آقا جانم فدایت مگر در این میان جان مرا ندیدی که خود را فدا کردی
مگر نمی دانید که ما بر دل داغی بس بزرگ داریم
مگر نمی دانید که داغ پهلوی شکسته ما را شکسته است ز چه رو خود را غریب پنداشتی
این بدان سرورم
که تا جان در بدنم باقی است شما را تنها نمی گذارم و طلحه و زبیر را با شما نمی خوانم
سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم
یه کلیپ بسیار زیبا در مورد آقا واستون می ذارم حتماً دانلود کنید